مشخصات کتاب دروازه ی مُردگان 3 , چاه تاریکی
نام : | کتاب دروازه ی مُردگان 3 , چاه تاریکی |
مولف ، نویسنده : |
حمیدرضا شاه آبادی | انتشارات، نشر : | افق | تعداد صفحات / سایز و مدل : | 224 / رقعی شومیز | شابک : | 9786003538863 | قیمت پشت جلد : | 608,000 تومان | قیمت با 20 درصد تخفیف : | 486,400 تومان |
|
دروازه ی مردگان روایتگر دو داستان موازی از دو نوجوان به نام های مجید و رضاست که در دو زمان متفاوت زندگی می کنند. دراین جلد از مجموعه، رضا برای نجات جان خود، مجبور به اطاعت از رضی و رفتن به دنیای خطرناک مردگان می شود. او باید با پدر رضی ملاقات کند و از او آدرس سکه های معتمدالدوله را که روزی دزدیده بودشان بگیرد. خواسته ای که اگر محقق نشود به گرفتن جان رضا ختم می شود.
گزیده ای از کتاب
رو به من گفت: «چرا وایستادی؟ برو بالای سرش، خوب نگاش کن.»
باز هم جلوتر رفتم و چسبیده به تخت مرد بیمار ایستادم. مرد با چشمان قرمز پر خون نگاهم می کرد و نفس نفس می زد. دوروبرش پربود از تکه پارچه های رنگی، قفل های کوچک و بزرگ و مهره هایی که برای دفع ارواح و اجنه و رفع چشم زخم به لباس و تختش بسته شده بود. دست ها و پاهایش را با تکه های طناب به چهارطرف تخت بسته بودند و امکان هیچ حرکتی نداشت. هم زمان با رسیدن من یک بار دیگر نعره زد و من اگرچه از شدت نعره ی او تکان خوردم، اما خلاف دفعه ی قبل اختیارم را حفظ کردم و در جای خود ایستادم. مرد کوسه گفت: «اون شبی که بالای خندق ترقه بازی راه انداختی این اونجا بود، اومده بود که بچه ها رو تحویل بگیره و ببره. برادرزاده ی نویان خان،… تیمور، پسر طغای خان. از عشق آباد اومده بود که اون بلا سرش اومد. خلاف بقیه که به دیگران ضربه می زدن این یکی افتاد به جون خودش. با دشنه سر و صورت خودش رو زخمی کرد. خوش اقبال بود که دو تا از آدمای نویان خان از بیرون خندق اومدن و گرفتنش. از اون شب تا حالا خوب نشده. تب داره، حرف نمی زنه، فقط داد می کشه و اگه دستش باز باشه می خواد خودش رو بکشه.»
دهان خشک و تلخم را به سختی باز کردم و گفتم: «چیزی که من اون شب استفاده کردم گردِگیجی بود. اثر گردگیجی زیاد نیست. حداکثر بعد از نصف روز تموم می شه.»