توضیحات کتاب آنا کریستی - آنا کریستی را میتوان همواره با این تمثیل ناخدای نمایشنامه به یادآورد که استعارهایست ژرف، خطاب به آنها که رویایی در سر دارند: تو نمیتونی ببینی که به کجا میری. نه، فقط اون دریا: اون پیر عفریت، اون میدونه...
میتوان او را آغازگر بزرگ چیزی دانست که تنسی ویلیامز، ادوارد آلبی و سم شپرد، یکی پس از دیگری تا آخرین سالهای قرن گذشته و آغازین روزهای قرن امروز به بهترین و البته رادیکالترین فرم، ادامهاش دادند؛ یوجین اونیل، با پیروزیهای بزرگش در نوشتن نمایشنامههای که پی در پی پولیتزر میبردند و جایزهی نوبلی که درنهایت دریافت کرد، یکی از ناامیدترین نویسندههای همهی زمانها بود و هیچ خیر و خیرخواهی در انسان عصر جدید نمیدید.
به انگارهای نیچهای، خدای کهن سالهاست که به مرگی بد درگذشته و از یاد رفته، در جهان استیلای ماشینها هم که دیگر خدایی نمانده جز خدای جبر و اختناق اجتماع انسانی؛ نظام خرد مطلق مدرنیته! این کتاب، بر همین ساحت فکری و ضد الهیاتی استوار است و...
چکیده کتاب آنا کریستی : این کتاب، داستان دختری را روایت میکند محاطشده در جغرافیایی وسیع از زمین و دریا که رو به هر سو میکند، شر بر زندگی و روزگارش چنبره میزند.